خودم که از کلاس به بیرون نگاه می کنم

بامداد و عمو نوروز

مامان

من و بابام

جاده های ایمن

کیمیا و خاله گل بها

من و بابام


رستا و عمونوروز

رستا و عمونوروز

وقتی سینا خوشحاله

وقتی من شادم

جان بخشي اشياء

وقتی فاطمه خوشحاله


حاجی فیروز و امیرعلی

دو تا بچه و مامان

هاپو (سگ)


پوشاک زنان شمالی



آدمک

خاله گل بهار و خودم

دخترى كه مثل خودم ( جانا) خواب ترسناك ميبينه

طاووس

قیچی

خانم آهنی

دنا (اسم گربه جانا) و فرزندان

کارن و حاجی فیروز
